از اقتدار کوروش تا امروز ایران

افکار من

بعد اینکه کم کم عباسیان دستشان از ایران کوتاه شد ،یعنی با به وجود آمدن حکومت های محلی ایران کمی رنگ و بو به خود گرفت ،

سامانیان یکی از بزرگ ترین حامی زبان و ادبیات فارسی بودند و فردوسی بزرگ نیز در همان حکومت بزرگ شده، سامانیان که تبار ایرانی داشتند کیود (باعث) رشد دانش و فرهنگ ایرانی بودند.

در این زمان ها بود که ابو علی سینا و خیام و فردوسی بزرگ به میهن خویش خدمت کردند!

خیام گاهشماری(تقویم) کنونی را بنگاشت و شاهنامه زبان پارسی را زنده کرد! و هریک را می توان خدمتی بزرگ به ایران زمین دانست که واژگان تازی و قوانین تازیان در ایران برچیده شوند.ولی امروزه ما به جای آن که بگوییم دانشمند های ایرانی می گوییم دانشمند های مسلمان در تمدن اسلامی ! مگر پیش از اسلام تمدن ایران تمدن زرتشتی نام برده می شد؟ که اکنون واژه اسلامی جای گزین واژه ایرانی کردیم؟

ایران بزرگ در خود می دید که همانند مادری فردوسی را بپروراند...اگر درک نمی کنید که چقدر کار او بزرگ است ،دمی تصور کنید که زمانی که در حال خواندن این نوشتار هستید آن را به عربی می خواندید! حال می پندارم که ارزش 30سال زحمت فردوسی بزرگ را درک کرده باشید!و یا تصور کنید که هیچ وقت هیچ ماهی در فصل خاصی ثابت نمی ماند ،یک بار محرم در زمستان و یک بار در نوروز و یا یک بار در تابستان !

ولی امروزه ما گاهشماری هجری خورشیدی را داریم که مدیون خیام هستیم .

 

تا به این جا ایران ما کمی سامان یافت ولی امان از چنگیز مغول!

 

تازش مغول ها

 

مغول ها که قومی جنگجو و بدون تمدن بودند بعد متحد شدن و رهبری چنگیز مغول توانستند خیلی از مناطق آسیا را از آن خود کنند . درآن زمان که حکومت های محلی در ایران بودند به دلیل نبود اتحاد و ضعف حکومت ها و ترس آن ها از مغول ها ایران به راحتی درهایش برای مغول های وحشی باز شد.(اگر کورش بود خود می دانست چه درسی هم به تازیان و هم مغول ها بدهد)

 

آن ها وارد شهر ها شدند و همه جا را با خاک یکسان کردند و قتل عام گسترده آن ها باعث کاهش جمعیت ایران شد و چند سال به طول انجامید تا جمعیت دوباره به میزان قبلی خود برگردد و در جوی های شهر به جای آب خون جاری بود ،و چندین شهر به طور کامل از بین رفتن و بعد ها دوباره ساخته شدند مانند :ری .و دانشمندان همه تبعید شدند.

ولی با این حال بعد چندین سال دوباره مردم آزادی خواه ایران که هیچ وقت فرهنگشان ازبین نرفته بود دوباره بیدار شدند و مغول ها هم دیگر تحت تاثیر قرار گرفته بودند تا جایی که تیمور برای فرزندش نام ایرانی برگزید :شاهرخ

وبعضی از نوادگان چنگیز که در ایران بودند دیگر خود را ایرانی می دانستند!

 

چندین سال طول کشید ولی باز هم همان روحیه آزادی خواه ایران زمین که در زمان کورش بزرگ به ایرانیان تزریق شد ،بیدار شد و قیام هایی مانند سربداران در خراسان و وجود حکومت ایرانی دوباره در آن قسمت ،ویا مرعشیان که بازمانده سادات اعراب در ایران بودند.با کمک مردم آمل حکومت مرعشیان و در جا های دیگر هم کیائیان , قراقویونلو آق‌قویونلو که باعث شدند کم کم دست مغول ها از ایران کوتاه شود و تیموریان که توانستند شورش های جدایی طلبانه از ایران را خاموش کنند. ولی این ها همه حکومت های محلی بودند.

 

حکومت های ملی

 

پس از آن همه تازش و غارت و تجاوز دیگر زمان ،ملی گرایی رسید ، با پیدایی صفویان مرز های ایران دیگر به مانند گذشته بازگشت و شکوه را به ایران بازگرداند و زمان شاه عباس نیز دیگر مرز های ایران همانند دوره ساسانیان شد!

 

در این زمان مذهب شیعه دین رسمی کشور شد.ولی ای کاش دین اسلام رسمی می شد نه فقط شیعه ،این دوره ،دوره شروع اضافه شدن خرافه های دینی و به وجود آمدن خیلی از مسایل اشتباه در دین شد ودین همیشه در سیاست حاکم بود ! برای همین می گویم دین دچار چیز هایی شد که نباید می شد. بین شیعه و سنی جدایی افتاد و بیشتر تاریخ دانان این موضوع یعنی رسمی شدن شیعه را درست نمی دانند.

در این دوره همه بنا های ساخته شده اسلامی است و تمدن آن را به جای ایرانی می توان تمدن اسلامی خواند. زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کمی پررنگ تر شد ولی از آن طرف هنرها همه با اسلامیت ترکیب شد ،مداحی و تعزیه و .. که همه از این دوران شروع شدند.

 

بعد ها با از هم پاشیدن صفویه به دست افغان ها وضعیت ایران اصلا خوب نبود و از همه سو ایران مورد تجاوز و غارت بود ولی نادرشاه توانست دوباره مرز های ایران را گسترش دهد و دست بیگانگان را کوتا و شورشیان را سرکوب کند.

ولی حکومت نادر زیاد دوام نیاورد و به جای او زندیان بر ایران حکومت کردند.

در حکومت زندیان نیز تنها نخستین شاه یعنی کریم خان لایق بود ،در زمان او تا حد زیادی آبادانی انجام شد و مرز های ایران هنوز مانند گذشته بود.

او از واژه شاه خود داری کرد و لقب تازی وکیل الرعایا به خود داد که من فکر می کنم که این لقب اصلا شایسته شاه ایران نیست و شکوه را از امپراتوری کاست!

 

بعد ها آقا محمد خان قاجار که با شورش خود توانست قدرت را به دست گیرد توانست خیلی از سرزمین های  جدا شهده در زمان پس از کریم خان را پس بگیرد و به انگلیسی ها و روس ها هم باژی(باج)نمی داد.

ولی ای کاش او قدرت را به دست نمی گرفت ! چه نیک گفت فردوسی که : پس از حمله اعراب ایران دیگر ایران نمی شود و انسان های نالایق به تخت شهریاری تکیه می زنند.

آقا محمد خان قاجار بانی حکومت قاجار که یک ایرانی بود چشم هزاران نفر کرمانی را درآورد! کسی که چنین جنایتی را در حق هم میهنان بی گناه خود کرد را چه می توان نامید.

او تمام اصول بودن یک ایرانی را شکست ،و شاهان پس از او همه که دیگر خود می دانید با بی لیاقتی تمام ،مرز های ایران چنین قیجی کردند و فرهنگ ایرانی را از یاد بردند و فقط به فکر پر کردن حرم سرای خویش بودند! برای مردم های دیگر ایران ارزش قائل نبودند و حتی به لهجه اقوام دیگر می خندیدند ،بی سوادی مردم را لازمه ماندن خود می دانستند و

به ولخرجی ها و خرج کردن مال ملت علاقه خاصی داشتند.

 

ولی این وضعیت زیاد هم دوام نیاورد که رضا شاه حکومت قاجار را بر انداخت .

او توانست ایران را از ،از هم پاشی نجات دهد ،در زمان او در همه سوی ایران قدرت هایی به وجود آمدند که ایران را تهدید می کرند،ولی رضا شاه همه را از بین برد و ایران دوباره یکپارچه شد.

اکنون ازاوبه بد یاد می کنند ولی در زمان او بود که کمی از عظمت و نگاره های ایران باستان به معماری ایران وارد شد و آبادانی های زیادی صورت گرفت .ولی پسر او را نمی توان شاه لایقی دانست چرا که کشور خود را ترک کرد.

ولی باز هم مردم حس آزادی خواهی ها که دوباره از دوران مشروطه شروع شده بود و تا

انقلاب مردم طول کشید.که پس از آن حکومت به دست روحانیون دین اسلام افتاد.

 

هم اکنون حکومت جمهوری اسلامی در ایران حاکم است ،این حکومت از دید من شباهت زیادی به دوره صفویه دارد.بیش از این سخن نمی گویم.

 

 

 

واپسین نوشتار

 

همانطور که خواندید ،در ایران همیشه قیام هایی برای آزادی بوده و خواهد بود . و همیشه فرهنگ ایرانیان با آن ها بوده هر چند که کمی تغییر کرده و یا از بین رفته ولی همیشه همان فرهنگ می ماند،آیا فکر می کنید که وجود ندارد؟ فقط کافی خود را با دیگر کشور های مقایسه کنید.

مرز های کنونی که می بینید همیشه جزو ایرانی بودند،درست است که کمتر شده ولی این مرز ها همیشه باید باقی بمانند ،سعی کنید با دیگر اقوام ایران زمین متحد باشید چرا  که شما همانند آن ها ایرانی هستید.

اگر دنیای به دور و بر بنگرید حکومت عثمانی که در اروپا وجود داشته دیگر آن ها را نمی بینید چون فرو پاشیده شدند ، یونان دیگر آن کشور پهناور نیست و یا حکومت روم دیگر وجود ندارند.مغول هایی که با هم متحد شدند،و آن همه مناطق گسترده را که تصرف کرده بودند،کاری به پیش نبردند .تازیانی خود را بردار می دانستند اکنون می بینید که فقط به فکر خود و شکم خود هستند. وشوروی از هم پاشید.

این ها همه و همه دشمنان ایران در طول تاریخ بودند که از بین رفته اند ولی ایران زمین مهین ما هنوز هم فرهنگ خود را نگه داشته و ایران پایدار است.

 

پاینده باد ایران ما

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:برگرفته از http://2500sal,blogsky,com,ساعت17:3توسط یاشیل | |